ریاضیات برای همه

وبلاگ یک دبیر و علاقمند ریاضیات

ریاضیات برای همه

وبلاگ یک دبیر و علاقمند ریاضیات

شاگرد زیرک و استاد!

استاد دانشگاه با این سوال شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند : آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است!"
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"

استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟"
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.

نام مرد جوان یا آن شاگرد تیز هوش چیزی نبود جز ، آلبرت انیشتن !

قصر مرجانی

کورال کسل به معنای قصر مرجانی واقع در ناحیه ی هومستد در فلوریدای آمریکاست.و از لحاظ هنری قابل قیاس با بناهای معروفی چون اهرام ثلاثه ومعابد یونان قدیم است.این بنا توسط ادوارد لیدز کالنین در سال ۱۹۲۰ ساخته شده است.و همواره یکی از اسرار آمیز ترین بناهای جهان است زیرا این فرد به تنهایی آنرا ساخته است مردی که ۱۵۰ سانتی متر قد و ۴۵ کیلوگرم وزن داشته است صخره های بسیار بزرگ مرجانی را به هومستد آورده و آنها را به اشکال مختلفی درآورده و این قصر را بنا نهاده است.

هیچ کس ندید که این مرد نحیف جثه چطور قطعات سنگ را حمل می کند.تنها وقتی که قطعات به هومستد منتقل می شد او از کامیون کرایه ای استفاده می کرد.اما کسی ندید که چه کسی این سنگها را روی کامیون گذاشته یا بر می دارد.

داستانهایی از این قصر بر سر زبانهاست اما معلوم نیست که تا چه حد حقیقت دارد.چند تن از همسایگان ادوارد یواشکی دیده اند که او چگونه سنگها را بلند می کرده،او دستش را روی آنها می گذاشت و آوازی می خواند،سپس سنگها خود به خود بلند می شدند،در شماره ای از «مجله فیت» چاپ کالیفرنیا آمده بود که:یک شب چند نوجوان جاسوسی ادوارد را می کردند ،آنها دیده اند که او صخره ها را مثل بادکنک در هوا بلند می کرده است ولی هیچ کدام موضوع را جدی نگرفتند چون فکر می کردند که حقه ای در کار است،در ادامه ی این مقاله آمده بود که احتمالا لیدز کالنین به راز «رشته های زمینی» که نوعی خطوط انرژی نامریی در اطراف زمین است و قدرت «تلوریم» در آنها نهفته است پی برده است، وبا استفاده از قدرت نامریی زمین این انرژی را به تسخیر خود در آورده که بتواند آن صخره های بزرگ را جابجا کند.

«جی کاتی» کاپیتان نیروی هوایی ملی آمریکا در این باره می گوید که اندازه گیری فاصله ی منطقه ی مرجانی تا نقطه ی صفر طول جغرافیایی وفاصله ی آن تا طول نود درجه ی جغرافیایی و محاسبات تخصصی تر نشان می دهد که این قصر در منطقه ای است که امکان آن وجود داشته که لیدز کالنین با استفاده از نیروهای زمین این سنگها را بلند کند. در بعضی از مناطق نیروی جاذبه کمترین مقدار خود را دارد و همین خاصیت سبب دیدن اجسام ناشناخته مثل موجودات فضایی نیز می شود .وقتی از خود او پرسیدند که چگونه این کارها را انجام داده است فقط پاسخ دا د او قانون «وزن و اهرام» را می داند. او یکبار گفت : من اسرار اهرام را کشف کرده ام.من دریافته ام که چگونه مصریان باستان و مردم قدیم پرو وآسیا با ابزار ابتدایی می توانستند قطعات بزرگ سنگ را بلند کنند و روی هم بگذارند.

لیدز کالنین در زمانی که در خانه ی منحصر به فرد خود زندگی می کرد چند مقاله نوشت.در یکی از آنها به نام «جریان مغناطیس» نتایج دو سال آزمایش بر روی مغناطیس درج شده است. او در این مقاله آورده است :«مغناطیس واقعی ماده ای است که در فلز جریان دارد تمام ذرات فلز دارای خاصیت صندلی راحتی_ اماغول پیکر مغناطیسی هستندآنها هر دو قطب مثبت و منفی را دارند وآنها همیشه در حرکتند واز یک نوع مغناطیس به نوع دیگر تبدیل می شوند .اگر این مغناطیس ها به درستی استفاده شوند صاحب قدرتی وصف ناشدنی می شوند!!!... »

آیا لیدز کالنین با این حرفها می خواسته مردم را فریب دهد و قصر مرجانی خود را اسرار آمیز تر جلوه دهد یا روشی هوشمندانه برای این کار یافته است یا اینکه سحر و جادو بوده است؟... او در سال 1951 اسرارش را با خود به گور برد.اسراری که همانند اهرام مصر وعجایب آمریکای جنوبی در انتظار کشف شدن هستند

برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید 

ادامه مطلب ...